کد ِکج شدَنِ تَصآویر

.
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزار حرف نگفته

...ما همیشه عاشق آدمهای شگفت انگیز و با شکوه هستیم. هزار حرف داریم برای شان. اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم ، انگار قفل بر زبان مان می زنند. اختیار از ما سلب می شود، سکوت می کنیم و غرق در حضور آنان،مست می شویم و درست زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم

با فرزند کمتر، زندگی بهتر نشد!(2)

با فرزند کمتر، زندگی بهتر نشد!(2)


اولین گزینه ای که به ذهن می رسد، این می باشد که در افکار و عقاید ما خدا از محوریت افتاده است و  در طرح کنترل جمعیت، مسئولین وقت هم در آمار و گزارشها، پروردگار حی و قادر را نادیده گرفته اند.
کنترل جمعیت به این معنی است که ساز و کاری ایجاد شود تا جمعیت هدفمند باشد. یعنی این سیاست باید معقولانه، مدبرانه و آگاه سازانه صورت می گرفت که مردم خودشان نسبت به فرزندآوری و تعداد فرزندانشان تصمیم بگیرند نه اینکه دولت چنان گازانبری و احساسی عمل کند و ضربه به ریشه فرزند آوری مردم بزند، به خصوص در روشهای وازکتومی و توبکتومی یا قرصهای ضد باروری که طبق احکام فقهی آسیب زدن به اعضاء و جوارح انسان  به حساب می آید و موجب پرداخت دیه می شود. حالا نتیجه چه شد؟! همین است که الان مشاهده می شود، مردم با اسمِ آوردن بچه یا فرزند جدیدآوردن لرزه بر اندام شان می افتد و توسط اطرافیان محکوم می شوند و مورد سوال قرار می گیرند به طوری که فرزند داشتن ضد ارزش شده است.
 طرح کنترل جمعیت برای اینکه ابزاری شود برای اداره کشور، سیاستی غلط و تدبیری نابجا بود. الان دیده می شود مدیریت اقتصاد با سیاست کنترل جمعیت هیچ ملازمتی ندارد و دلیل اصلی اجرای آن برای دولتمردان (اقتصاد)، رونق پیدا نکرد.
نگاه دولتِ وقت ، نگاهی غربی و غیر ایمانی بود. آنها به جای اینکه با توکل بر خدا و استعانت از او، شروع به تدبیر برای سازندگی کنند بنا را گذاشتند بر دانش قلیل و غلط خود. و این همان سوءظنی است که در روایت می گوید: « اگر کسی به خاطر ترس از مخارج زندگی ، ازدواج را ترک کند به خدا سوءظن برده است». در واقع مجریان سیاست کنترل جمعیت در این زمینه به خدا سوءظن بردند و غافل شدند و هزار تاسف که این غفلت را تا بیست سال به الوان مختلف (رسانه ای، قانونی ، پزشکی و فرهنگی) به جامعه سرایت دادند، حتی تا آنجایی که بعضی کارفرمایان هم در فرزندآوری کارکنان شان دخالت می کردند و نمی خواستند که آنها از 2 فرزند بیشتر داشته باشند. همین تفکرِ مخالفِ مبانی دین، به بی برکتی و بی رونقی اقتصاد در سطح کشور انجامید.
وقتی انسان جهت اداره زندگی، خودش را تا جایی دخیل بداند که خداوند را نبیند و از فضل و لطف و رحمت او غافل شود خدا هم او را به خودش واگذار می کند و آن کفایتی که باید داشته باشد، نصیبش نمی شود.
آیه 64 سوره مائده می فرماید: «آن کسانی که خدا را دست بسته می دانند و معتقدند خدا قدرت انفاق و وسعت روزی ندارد، یهودیان هستند ولی آنها خود به غل و زنجیرند و از رحمت خدا دورند». با برداشت از این آیه متوجه می شویم که این گونه سیاستها و افکار، ریشه ای یهودی داشته و در شماره قبل به این نتیجه رسیدیم که توطئه ای صهیونیستی دولتمردان را فرا گرفت.
 اما در دین اسلام آیات و روایات زیادی داریم که می گوید، رزق مرد در زنی است که اختیار می کند و رزق این مرد و زن  در فرزندانی که به دنیا می آورند، قرار دارد. این دقیقا همان باور اسلامی و ایرانی پدران و مادران ماست. همان تفکری که در جوانان ما کم شده است، یعنی اعتقاد و باور به خدا.
ما باید اعتقادات قلبی خود را قوی تر کنیم و توجه داشته باشیم که قرآن و سخنان معصومین علیهم السلام مربوط به زمان و مکان خاصی نبوده است و لازم است باور کنیم که آنچه به ما وعده داده شده، محقق می شود.
خداوند درسوره هود،آیه 6 می‌فرماید: «هیچ جنبنده‌ای نیست جز اینکه رزقش بر خدا واجب است، پس تقدیر به گونه‌ای است که خداوند بر خود واجب کرده است که رزق را به موجودات برساند.»

یا در آیات 2 و 3 سوره طلاق می فرماید: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً* وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً.- هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد. و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت می‌کند و خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازه‌ای داده است»
رزق مقدر را کسی نمی‌تواند از ما بگیرد، این نکته ای است که عده بسیاری از مردم، آنرا باور ندارند. همین امر موجب می شود تا وقتی افراد به فرزندآوری فکر کنند، افکار نگران کننده ای برای چگونگی تامین روزی فرزند به ذهنشان برسد که در نهایت از این تصمیم منصرف می شوند و وجود چنین حالتی از نگرش و تفکر افراد نشات می گیرد. امروزه حتی برخی افراد متدین به این موضوع باور قلبی ندارند که با ورود فرزندی به خانواده، روزی و رزق آن خانواده هم زیاد می شود و این اتفاق به گونه ای رخ می دهد که در قدرت درک افراد، نمی گنجد.
اسلام ما به بچه دار شدن بسیار توصیه دارد و آنرا نعمتی بزرگ از جانب خدای متعال معرفی می کند.
دو حدیث از پیامبر(ص) اهمیت موضوع را مشخص می کند: یکی اینکه می فرمایند:«خانه ای که در آن کودک نباشد، برکت ندارد.» و در دیگری می فرمایند: «فرزند بخواهید و آن را طلب کنید؛ چرا که مایه روشنی چشم و شادی قلب است»
البته یک آسیب شناسی دیگر هم هست که در جامعه مطرح می شود ،گفته می شود: "به دلیل تربیت سخت فرزند، فرزند زیاد داشتن درست نیست."
قطعا منکر تربیت سالم و مطلوب فرزند نیستم ولی در جامعه ی امروزی این یک بهانه شده و به جای اینکه در پی آموزش خود و خانواده برای تربیت باشیم و در پرورش و کنترل فرزندان اهتمام ورزیم صورت مسئله را پاک می کنیم. در واقع ما با نداشتن فرزند و فرزند بیشتر، هنری نکردیم. یک پدر و مادر واقعی و هنرمند کسی است که جسور باشد و خودش را با قدرت نشان دهد. به عبارتی دیگر رزق فرزندان را که خدا می رساند پس ما باید نقشی مهمتر در این کارزار داشته باشیم. به تحقیق نشان داده شده است که خانواده هایی که فرزند بیشتر دارند، هم به لحاظ سختی بچه داری و هم به لحاظ تربیتی، کمتر دچار مشکل می شوند.
بنابراین بهتر است فکر کنیم و خود را از این همه هیاهو و بی معرفتی ها برهانیم و باور کنیم که خداوند هیچگاه ما را تنها نمی گذارد. 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ چهارشنبه 93/9/19 ] [ 10:45 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر