کد ِکج شدَنِ تَصآویر

.
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزار حرف نگفته

...ما همیشه عاشق آدمهای شگفت انگیز و با شکوه هستیم. هزار حرف داریم برای شان. اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم ، انگار قفل بر زبان مان می زنند. اختیار از ما سلب می شود، سکوت می کنیم و غرق در حضور آنان،مست می شویم و درست زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم

و خدا محاکمه میشود!

وخدا محاکمه می شود

 

...و خدا محاکمه می‌شود!

 

امروز همسایه ما مثل آب خوردن، همسرش‌ را طلاق داد و با گستاخی تمام گفت «همه مهرتو می‌دم.» شاید پدر دختر نباید دستور خدارو اجرا می‌کرد و مهر این دختر را ساده (هشت میلیون تومان) می‌گرفت!جالب این‌که مرد در دادگاه زیر بار پرداخت همین مهریه هم نمی‌رفت و به قانون و قانون‌گذار بد و بی‌راه می‌گفت و...
راستی اسلام که می‌گه «مهریه، بهتره ساده باشه» فکر این‌جارو نکرده؟ مگه خدا که خودش خالق انسان یک سر و دو گوشه، اونو نمی‌شناسه؟ در ظاهر امر، حق با کسانی است که این حرف‌ها را می‌زنند، اما چرا ما، هم خودمون می‌بریم و هم می‌دوزیم و می‌پوشیم؟ چرا هرجا که می‌خواهیم به میل خود عمل می‌کنیم؛ اگه یه چیز به نفع ما باشه همونو حکم خدا می‌شماریم؟ کار افرادی که یه قسمتی از کلام حق‌رو می‌گیرند و قسمتی را کتمان و یا ردّ می‌کنند، بارها در قرآن مذمت شده و به همین خاطر، مثلاً ازدواج موقت ـ که حکم الهی است ـ را هوسرانان به لجن کشیده‌اند؛ به گونه‌ای که حتی زنان متدین هم نمی‌خواهند در کلیت آن که حکم خداست چیزی بشنوند، چرا؟ چون افراد خدانشناسی از حکم خدا سوءاستفاده می‌کنند و کاری به دستورات دیگه دین ندارند، ولی این قسمت را که مطابق شهوتشونه‌ رو سفت و سخت قبول دارند (در واقع از شهوت خود دفاع می‌کنند نه از حکم خدا). چرا زنی زیر بار ازدواج مجدد یا موقت نمی‌ره چون شوهرش را می‌شناسه که چه جونوریه! و می‌دونه شوهرش دیر یا زود می‌گه: عدالت بین دو همسر کیلویی چند؟ چرا؟ چون این شوهر تو زندگی معمولی خودش خیلی جاها کم میاره و انصاف‌رو زیر پاش می‌زاره.
زن، مخالف هوسرانی یا خدا؟
بعد هم ما، زنان رو محکوم می‌کنیم که با «حکم خدا» در افتاده‌اند در حالی‌که آن‌ها با شهوت امثال این آقایون در افتاده‌اند. می‌شناسم مرد بزرگی را که چهار همسر داشت و هر چهار همسر او پشت سرش نماز می‌خواندند. فرزندان این چهار زن جوری با هم صمیمی‌اند که کسی باور نداره از چهار مادرند. سال‌هاست که آن مرد به رحمت خدا رفته ولی این زنان مثل خواهر تنی به همدیگه احترام می‌ذارن.
اما حالا کدام زن عدالت شوهرش‌رو قبول داره و پشت سرش نماز می‌خونه؟
آیا مردی که خوشی‌هاشو با دیگرانه و بدبختی‌هاش‌رو با زن و بچه‌اش، عادله؟
مردی که اجازه نمی‌ده همسرش به مادر پیر و زمین‌گیرش سر بزنه انصاف داره؟
راستی مردی که نمی‌تونه بین دو تا فرزندش با عدالت رفتار کنه؛ یکی‌رو غرق در محبت و بوسه می‌کنه یکی‌رو نگاه سرد هم نمی‌کنه‌، چی؟
مردی که از نظر علمی جنسیت (دختر یا پسر بودن جنین) به دستشه ولی باز هم به خانمش توهین و بی‌احترامی می‌کنه که چرا دوباره دختر آوردی، عادله؟
نه عزیز من! زن‌ها اغلب مخالف اسب شهوت و غضب من و شما هستند که لجامی نداره، نه حکم خدا.
...........................................................................
برگردیم سر بحث مهریه ساده؛ آخه خداجون! این مهر ساده دیگه چه صیغه‌ای است که سر زبون‌ها انداخته‌ای، مگه انسان‌هارو نمی‌شناسی؟ مگه می‌شه نشناسم. من خودم خلقشون کرده‌ام. من اگه حکمی داده‌ام حساب همه جاشو کردم. از یه طرف مهر را ساده گرفتم از طرفی هم به شما گفتم دخترتونو به «آدم» بدین؛ کسی که یه عمر نون و نمک منو می‌خوره و شکرم نمی‌کنه می‌خواهی دخترتو رو سرش بذاره حلواحلوا کنه؟ به شما گفتم اگه کسی به خواستگاری دخترتون اومد ببینید (تحقیق کنید) که اون منو (خدارو) می‌شناسه یا نه، اخلاقش خوبه یا نه. اگه خوبه یعنی دین داره امانت داره، راستگو و یک‌رو هست، به پدر و مادرش احترام می‌ذاره، خوش‌حسابه و... دخترت‌رو بهش بده، مهرت را هم کم بگیر. رفتی دستی‌دستی دخترتو به یه «آدم عوضی» دادی حالا اومدی شکایت هم داری؟ برا جهیزیه خواستی دهن مردم‌رو ببندی از شیر مرغ تا جون آدمی‌زاد برا دخترت گرفتی، می‌خواستی یه ماشین بگیری هزارجا قیمت کردی! با هزار و یک نفر مشورت کردی! موتورشو به تعمیرکار نشون دادی! خلافیش‌رو گرفتی !(آره خلافی) بعد هم برا خودت حق فسخ گذاشتی که نکنه سرت کلاه بره، اما مرد حسابی! دختر مثل دسته‌گلت‌رو می‌خواستی شوهر بدی شیر و خط کردی؟ نمی‌دونم این استخاره‌رو کی تو زبون شما انداخته؟ تحقیق نکرده، استخاره کردی و حکم بدبختی دخترتو امضاء. ای کاش برا دخترت مثل خرید ماشینت یه کار می‌کردی؛ «قبل از ازدواج خلافی اونو هم می‌گرفتی.»
در خانه اگر کس است همبن یک حرف بس است [1]
 

 

 

1. رک: ماهنامه خانه خوبان، م ح قدیری، ش21

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ چهارشنبه 93/5/1 ] [ 11:15 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

ندای عشق

 

ندای عشق


...کوچه پس کوچه ها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و به هر خانه ای سرک می کشد.مسافت طولانی خیابان را سریعتر از باد طی میکند. پس از گلاویز شدن با بوق ماشینها و دنگ دنگِ چکش آهنگرها با هزار زحمت ونیمه جان!‍‍‍‍‍ خود را به در آبی رنگ می رساند، از دیوار خانه بالا می آید و از پنجره نیمه باز می تپد توو، و کشان کشان خود را به جسم بی جان من می رساند بهدور سرم چرخی میزند و کرکهای گوشم را می گیرد و می خزد داخل گوشم، پیچها را به زحمت رد می کند و بالاخره می رسد به شیپور استاش و هرچه در توان دارد خود را میکوبد به پرده ی گوشمو همانجا از پا در می آید.

و من...! من که انگار لحظات آخر عمرم است جنازه ام وسط اتاق وِلو شده وباد کولر مستقیم به صورتم می زند، در صورتم کوچکترین آثار حیات مشاهده نمی شود زبانم از گوشه دهانِ بازم بیرون افتاده و همه ی سیاهی چشمانم سفید شده،لبهایم از شدت خشکی ترک خورده اند و دست و پاها به طرفین بدنم باز شده و طوری می نماید که انگار گلوله خورده باشم،بالرزیدن پرده ی گوشم ناگهان برقی از درونم می جهد، سیاهی به چشمانم برمی گردد و درون حدقه چرخی می  زند و لحظه ای روی پنجره خیره می ماند، وِزوزی درون گوشم احساس میکنم، کمی گوشهایم را تیز می کنم و جریان خون در رگهایم سریع ترمی شود ، تمام عضله های بدنم را گرم می کند. شکمم مثل موتوری که تازه استارتش را زده باشند با لرزش خفیفی شروع میکند به بالا و پایین رفتن، نفس داغی از سوراخهای بینی ام بیرون میزند،مثل اینکه بادِ بهاری تن درخت را نوازش کرده باشد و حیاتی دوباره به جانش بخشیده باشد،آهسته تکانی به بدنم می دهم وپاهایم را که مثل تکه چوبی خشک شده اند به طرف بدنم جمع می کنم وآرنجهایم را ستون قرار میدهم و به سختی سرم را از روی بالش جدا می کنم سعی میکنم تمام قوایم را یکجا جمع کنم، قدری تامل می کنم و مثل فنری که فشرده شده به یکباره از جا در می روم و با جهشی ناگهانی خودم را درون هال می اندازم و فریاد می زنم:

   ((ایها الناس مگر صدای اذان را نمی شنوید؟!))


به قلم دوست عزیزم سید حسین مرتضوی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ یکشنبه 93/4/29 ] [ 10:32 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

برگزاری کنسرت آموزشی مختلط در شهرضا!!

 

برگزاری کنسرت آموزشی مختلط در شهرضا

در حالی که این روزها سخن مسئولان بلند پایه ، دلسوزان نظام و مراجع معظم تقلید، حول محور «گسترش فرهنگ حجاب و عفاف »بوده و با ابلاغ شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرح تفکیک جنسیتی در مراکز آموزش عالی دنبال می شود، در اقدامی عجیب، یکی از آموزشگاهها اقدام به برگزاری کنسرتی مختلط متشکل از دختران و پسران نوجوان و جوان نموده است که نه تنها با فرهنگ مذهبی واعتقادی شهرضا تجانسی ندارد، بلکه با توصیه های مراجع معظم تقلید در تناقض است.

در این راستا حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) در پاسخ به استفتائی در خصوص آموزش و ترویج موسیقی چنین فتوا می دهند:  «به‌طور کلی ترویج موسیقی و تدریس آن و تشکیل کلاس‌های موسیقی، هر چند موسیقی حلال باشد، با اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صرف یادگیری علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم پر نمایند».

در رابطه با این اقدام آموزشگاه موسیقی و شاید اداره ارشاد شهر چند نکته قابل تأمل است؛ شهرضا از دیرباز به عنوان شهری مذهبی و فرهنگی شناخته شده و ذائقه فرهنگی مردم شهرضا بیشتر با فرهنگ دینی و رعایت حدود شرعی عجین بوده و زنان و مردان مان همواره عفیف ترین و مقیدترین و متدین ترین مردم در استان اصفهان
بوده اند .

مردم شهر با انجام کار فرهنگی،هنری و شاد بودن نوجوانان و جوانان مخالفتی ندارند؛اما با برگزاری چنین برنامه ای،سئوالاتی در ذهن مردم شهید پرور و متدین متبادر می شود:

آیا اختلاط دختر و پسر جوان و کودکان نورس برای  آموزش موسیقی و کنسرت در تالار شهر، آنهم تالار اداره ارشاد اسلامی یک کار فرهنگی است؟!

آیا به کارگیری دختران بالغ با حجابی زننده و مختلط با پسران و چینشی نا همگون که برای تماشاگران(فرض بر اینکه خانواده های خود هنرجویان) اجرای کنسرت داشته باشند عبور از مرزهای دینی و اخلاقی نیست؟

 به برگزاری چنین کنسرت هایی باید افتخار کنیم؟! نقش مسوولین فرهنگی شهر در این زمینه چیست؟!

  وقتی در شهری زندگی می کنیم که آوازه ی آن به خاطر حکما ،علما و شهیدانش به جهانی رسیده و چندی پیش هم در همین سالن همایش حکیم فرزانه برگزار می شود، «ترویج و آموزش موسیقی»، آنهم به سبک مختلط  چگونه  سازگاری پیدا می کند؟ وظیفه کارگزارن فرهنگی شهر در این میان چیست؟!

آیا برگزاری چنین کنسرتی توسط این دوستان ولو به صورت آموزشی و آنهم مختلط و عدم نظارت دقیق و لحظه ای مسئولین ارشاد در محل برگزاری کنسرت، قابل چشم پوشی هست ؟!

اختلاط دختر و پسر در سنین پایین وحجاب نامناسب، با تربیت و روح اسلامی شهر سنخیتی ندارد.(چه برسد به اینکه اینها جوان و بالغ هم بودند).

البته از مسئولین فرهنگی دولت توقع چندانی نمی توان داشت! آنها در برخی اظهاراتشان روی لندن نشینها را هم سفید کرده اند! اما از مسئولین فرهنگی شناخته شده ی شهرمان انتظار می رود تعهد بیشتری به خرج دهند و حرمت نام شهر و نام شهیدان شهر را حفظ کنند و در این مجوزهای خود حساسیت داشته باشند. باید بعد از دادن هر مجوزی نظارت هم در کار باشد تا مبادا مایه دلخوری افراد متدین و ارزش مدار شود و انسانیت و معصومیت کودکان و جوانان به اضمحلال کشیده شود.

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ سه شنبه 93/4/17 ] [ 3:2 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

دولت مردم را از بهشت دور می کند!!

دولت مردم را از بهشت دور می کند!!

سخنگوی دولت یازدهم گفت: “قانون بر 44 ساعت کار در هفته تاکید دارد و اقدامی که در سال‌های قبل در ارتباط با کاهش ساعت کاری انجام می‌شد مورد اعتراض مجلس بود، ولی دولت محترم قبلی بدون توجه به این اعتراضات آن مصوبه را اجرا می‌کرد، ولی ما مقید به قانون هستیم و نمی‌توانیم و در واقع اختیار نداریم که ساعات کار را تغییر دهیم”!
سخنان نوبخت موجب اعتراض کارمندان دولت و اقشار مختلف مردم مومن و روزه دار کشورمان شده است. موضوعی که کاملا با اصول مدیریت غربی سازگار است و کوچکترین شباهتی با اصول و مبانی حکومت اسلامی ندارد. در حکومت اسلامی باید تمام تسهیلات لازم برای دینداری مردم فراهم گردد و تسهیل کار در این ماه همان توصیه ای است که پیامبر اعظم علیه السلام در خطبه شعبانیه بیان داشتند و فرمودند:
«وَ مَنْ خَفَّفَ فِى هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ»
هرکس در این ماه کارهای مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند. یا امام سجاد علیه السلام در ماه رمضان بردگان را آزاد می کرد.
سوای مسائل دینی این کار مبنای قانونی هم دارد:
در بند سوم اصل چهل و سوم قانون اساسی آمده است: “تنظیم‏ برنامه‏ اقتصادی‏ کشور به‏ صورتی‏ که‏ شکل‏ و محتوا و ساعت‏ کار چنان‏ باشد که‏ هر فرد علاوه‏ بر تلاش‏ شغلی‏، فرصت‏ و توان‏ کافی‏ برای‏ خودسازی‏ معنوی‏، سیاسی‏ و اجتماعی‏ و شرکت‏ فعال‏ در رهبری‏ کشور و افزایش‏ مهارت‏ و ابتکار داشته‏ باشد.”
ای کاش این دولت توفیق آن را داشت که در ماه رحمت، تخفیفی برای کارمندان قائل می شد.
به هرحال عدم رعایت این اخلاق دینی و حکومت داری از سوی دولت بالطبع تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. اثرات این بی تدبیری دولت ، بیشتر از هرکس به خود دولت بر می گردد و اقبال جامعه را از دست خواهد داد و نارضایتی مردم از دولتمردان و سیاستهای دولت را در بر خواهد داشت.
فرد روزه داری که در طول شبانه روز در ماه رمضان فقط 3 یا 4 ساعت فرصت خوابیدن دارد (11 شب تا 3 صبح) و بعد از اذان صبح باید مهیا شود برای کار و تلاش روزانه تا 4 عصر چه بازده کاری می تواند داشته باشد؟
از جمله اثرات سوء این تصمیم به چند مورد می توان اشاره کرد:
معمولا با تاخیر به محل کار خود می رسد.به خصوص در شهرهای بزرگ، که این خود نوعی بی نظمی به وجود می آورد.
اختلال در روند کارها و ماموریتها و بی نظمی در سیستم اداری ایجاد می شود. باوجود اینکه دولت گفته کارکنان از مرخصی استفاده کنند، وقتی همه ی کارمندان سر پست خود حاضر نباشند امورات محوله به آن کارمند که باید برای ارباب رجوع انجام دهد معطل می ماند و تاخیرو بلاتکلیفی برای مردم فراهم می شود.که نتیجه آن چیزی جز نارضایتی نفرت مردم ندارد.
کارمند روزه دار که فرصت استراحت و آرامش کافی نداشته باشد در ساعات کاری که در خدمت مردم است هیچ تضمینی بابت خوش برخوردی و سلامت رفتار در قبال مردم ندارد و همین باعث می شود که در فشار کاری خدای ناکرده اعصاب خود را نتواند کنترل کند و ممکن است ظلم یا اجحافی به مردم وارد شود و در نتیجه بی اخلاقی در ادارات دولت بیش از پیش ظاهر می شود.
کارمند روزه دار در ساعات پایانی با وجود ضعف و تشنگی عملا راندمان صفر دارد و جز اتلاف انرژی، آب ، برق و گاز در ادارات (که این هزینه ها هم بر عهده ی خود دولت است) ، نتیجه ای ندارد.
از همه مهمتر خطر بسیار محسوس این بی تدبیری، منتج شدن آن به سستی در دین و اهمیت ندادن به رعایت احکام روزه و روزه داری است و شاید بدتر از این به روزه خواری بیانجامد و این خود به لطف دولت بهانه ای می شود که روزه خواری رواج پیدا کند. دولت آگاهانه یا ناآگاهانه  تصمیمی گرفته که مطمئنا دین مردم را به خطر می اندازد و جامعه را از دین فراری می دهد و در سال مزین به عنوان فرهنگ، اینچنین مردم را از  تدین و انجام واجبات و ترک محرمات دور می  کند.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ دوشنبه 93/4/9 ] [ 10:35 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

با فرزند کمتر زندگی بهتر نشد!(1)

با فرزند کمتر زندگی بهتر نشد!(1)


با پایان یافتن جنگ ایران و عراق و انجام سرشماری ، مشخص شد که روند افزایش جمعیت کشور در کوتاه مدت، به انفجار جمعیت خواهد انجامید. به دنبال هشدار کارشناسان، سیاست کنترل موالید مورد توجه قرار گرفت و دولت وقت در سال 1368، برنامه‌ای را با عنوان «تنظیم خانواده» ابلاغ نمود که بر اساس آن وزارتخانه‌های بهداشت، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش و نیز صدا و سیما مسئولیت اجرای برنامه‌های آموزشی و تبلیغاتی مختلفی را به منظور فرهنگ سازی برای کنترل جمعیت بر عهده گرفتند .

با اجرای سیاست تنظیم خانواده و ترویج شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر»، نرخ رشد جمعیت ایران به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافت. و این روند در سرشماری 1375 کاملاً آشکار شد. همچنین در آغاز دهه هشتاد و نتایج عمومی سرشماری 1385، مشخص شد که روند کاهش جمعیت حتی از پیش بینی‌ها هم بیشتر بود به گونه‌ای که رشد جمعیت ایران طی یک دوره پنج ساله به 4 درصد کاهش یافت.

هرچند در ابتدا، هدف از طرح «فرزند کمتر، زندگی بهتر»ایجاد یک سیاست برای کنترل جمعیت بیان شد اما در سال‌های بعد، این شعار در خانواده‌های ایرانی نهادینه شد و تک فرزندی محبوبیت یافت. در حالی که بُعد خانوار (تعداد نفرات یک خانواده) در سالهای 1375 و 1385 به ترتیب 4.4 و 4 نفر محاسبه شده بود، این عدد در سال 1390 به 3.6 نفر کاهش یافت.

یک سوال مهم!

 چرا همزمان با تلاش غرب برای افزایش جمعیتِ خود، ایران با کمک‌های بین‌المللی، سیاست‌های کنترل جمعیتی را آغاز می‌کند و از طرفی مورد تشویق قرار‌می‌گیرد؟ چرا کسانی که نخ بخیه برای مداوای رزمندگان دفاع مقدس در اختیار ما قرار نمی‌دانند و اسلحه به ما نمی‌فروختند، درست پس از جنگ انواع وسایل جلوگیری از فرزندآوری را با بودجه‌های کلان در اختیار ایران قرار ‌می دادند؟

هم‌اکنون22  کشور صنعتی از سال 1970 سیاست افزایش جمعیت را دنبال می‌کنند اما هنوز با بحران اقتصادی که عامل آن را کاهش جمعیت می‌دانند، مواجه هستند و بعد از42  سال سیاست‌های تشویقی برای افزایش جمعیت، همچنان در بحران جمعیت به سر می‌برند.

 - در فرانسه خانواده‌های فرانسوی تا سه سال می‌توانند با ضمانت اینکه به شغل خود برمی‌گردند، در کنار فرزند خود حضور داشته باشند.

- در آلمان بعد از اینکه زنان صاحب فرزند می‌شوند، می‌توانند از ادامه کار منصرف شده و به نگهداری فرزندان خود بپردازند و معادل دو سوم حقوق خود یعنی حدود 2 هزار و سیصد و هفتاد و پنج دلار به صورت ماهانه دریافت کنند.

-  در روسیه، دولت برای فرزند اول 15 هزار دلار و برای فرزند سوم یک خانه می‌دهد و همینطور به نهادهای مسئول ابلاغ کرده است از خانواده‌هایی که تا سومین بار دارای فرزند می‌شوند، حمایت مالی صورت گیرد؛ و تا سقف تعیین شده از مالیات معاف شوند.

- در ژاپن بر اساس قانونی که در سال 2010 به وسیله حزب دموکراتیک این کشور اجرایی شد 13000 ین در هر ماه به پدر و مادر ژاپنی تا 15 سالگی فرزند پرداخت می شود.

- و در سوئد به ازای هر کودکی که متولد می‌شود تا زمانی که کودک به سن 16 سالگی برسد، به والدینِ کودک کمک مالی پرداخت می‌کند. میزان این کمک هزینه، ارتباطی با میزان درآمد والدین کودک ندارد و همه اقشار جامعه با هر سطح درآمدی از این تسهیلات دولت برخوردار هستند. هرچه تعداد فرزند در یک خانواده بیشتر باشد، میزان این کمک هزینه بیشتر خواهد بود.

- در ایالتی درکانادا برای فرزند اول 500 دلار، فرزند دوم 1000 دلار و برای فرزند سوم به 7 هزار و 500 دلار حقوق تعیین شده است. البته این بسته‌ها شامل تسهیلات آموزشی و رفاهی کودکان هم می‌شود.

 ولی در ایران! .... واقعا چرا؟! چرا دور افتاده‌ترین نقاط کشور نیز از تبلیغات گسترده برای "ایجاد باور لزوم کنترل جمعیت" بی‌نصیب نماند به گونه‌ای که شعار "فرزند کمتر، زندگی بهتر"در تمام ابعاد زندگی و باور‌ خانواده‌‌های ایرانی رسوخ کرد.؟!...

تأکید بر شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر» طبق بعضی اسناد، نسخه‌ای بود که از سوی تلاویو پیچیده شده بود، درحالیکه تنها کشوری که حتی یک روز اجازه بیان این شعار را نداشت رژیم اشغالگر قدس بود و برعکس، زنان را به زایش بیشتر تشویق می‌کرد. سیاست کنترل موالید برای این پیش گرفته شد که بتواند کمکی برای ساختن ایران اسلامی و بهبود زندگی اقشار جامعه کند (تدبیری شرک آمیز) اما برای غربیها سیاستی بود که بتواند جمعیت جوان ایران را کاهش دهد و مثل همه ی کشورهای جهان سومی از پویایی و موفقیت جدا کند تا هرچه بیشتر از منافع ایران استفاده کنند.

و دولتمردان وقت ما هم شاید ناآگاهانه در دام این توطئه قرار گرفتند. این شعار و سیاست اگر به صلاح مملکت بود می توانست برای اندک زمانی به صورت مدون برنامه ریزی شود و به پایان برسد. اما با از کمان در رفتن این تیرِ بی هدف فعلا وضعیت کشور به حالت بحرانی رسیده که مسئولان را بر آن داشته رویه را عوض کنند، هر چند که هنوز در شتاب این تصمیمِ درست قرار نگرفته اند.

اما مسئله ی من در این نوشته چیز دیگری است.

سیاست "فرزند کمتر، زندگی بهتر به بهتر شدن زندگی نینجامید. چرا؟

 

فرزند کمتر ، نه !

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ چهارشنبه 93/3/21 ] [ 10:33 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

چشمانت را ببند ای شهید

 

چشمانت را ببند ای شهید !

 

 

بدحجابی

بحث اینکه زن در جامعه حضور داشته باشد یا نه، نیست  ! این مسئله مدتهاست که حل شده و همه می دانیم که اسلام هیچ منعی برای حضور و اهمیت حضور زن در جامعه ندارد بلکه اسلام حدود حضور زن را مشخص کرده است. بحث پوشش و نوعپوششش هم نیست چه اینکه در زمانه ی ما ، هم با چادر می شود بی حجاب بود وهم بی چادر می توان با حجاب بود...

 مسئله، مسئله ی حضور بی حد و مرز ، شهوت انگیز ، تحریک کننده و گناه آلود زنان و دختران , و گاهی مردان است که آرامش مردان و زنان جامعه را برهم زده است.

جدا از دختران مانتویی رنگارنگ (یا جدیداً به طور معناداری ساپورت پوش..)، چادری‌های مدرن هم زیاد شدند. چادری‌ها دو دسته‌‌ شدند،گروهی که از پوشش شان راضی‌اند و گروهی که این پوشش برایشان یک اجبار است و از سر ناچاری می پوشند ولی چادری می پوشند که هیچ پوششی ندارد و هزار کشش ایجاد می کند.حالِ  بد حجاب ها و بی‌حجاب‌ها هم که بماند، آن‌ها از این شاکی هستند که چرا پوشش در ایران امری اختیاری نمی‌شود،آنکه می‌خواهد پوشش اسلامی داشته باشد و آنکه می‌خواهد نداشته باشد، مثل جوامعی مانند ترکیه، سوریه، لبنان و ....

در این اوضاع و احوال ما هر روز مشاهده می‌کنیم که برخی دختران شهرمان پر رنگ و لعاب‌تر از همیشه در کوچه، خیابان، دانشگاه و یا محل کار ظاهر می‌شوند و.شاید فکر کنیم که آنها از غربی ها الگو برداری می کنند ولی  حتی در غرب هم این نوع حضور رنگارنگ وجلوه گری درکف جامعه و خیابان دیده نمی شود.!  خلاقیت دختران ایرانی به حدی رسیده که ظاهراً برای پوشیدن لباسهای هنجار شکن و ظاهر شدن درکوچه و بازار کورس گذاشتند. زنان از پوشیدن لباس های تنگ و تحریک کننده و مدل موهای هرگونه ای و آرایشهای شهوت آلود یا داشتن انواع عریانی ها که هر روز هم یک عضو جدیدی عریان می شود و عرضه می کنند، هیچ ابایی ندارند.

نگاههای حرام، معنی دار و .... در جامعه جولان می دهد و امنیت دینی و روحی در جامعه متزلزل شده است،  حیا و دین هم از کف جامعه رخت بر بسته.

پس در چنین شرایطی برای رفتن به خیابان وخرید مایحتاج خود  باید موقع  آغاز یا پایان کاسبی بازاریان برویم، در غیر اینصورت با وضع موجود که گویی خیابان با اتاق خلوت شوهر اشتباه گرفته شده ، چیزی جز گناه و اختلاط و از دست رفتن ایمان عایدی ندارد. و خوشا به حال مردانی که رزق و روزی آنها از این محیط بدور است.

تفریح گاه ها و طبیعت و مناظر طبیعی که بماند،  این آیات الهی که انسان برای آرامش روان و ستایش حق تعالی باید ازشان استفاده کند ، دچار حضور زشت و زننده و راحت دین گریزان شده و باید افسوس خورد که  چه ها نمی کنند.!

حالا اینها تقصیر کیست؟! ..... مردم ؟.......مودیان فرهنگی ومذهبی ؟.......یا مسئولین که همه چیز را در قوانین خلاصه می‌کنند؟

بله، در اینکه غیرت دینی مردم کم شده و هر روز هم بیشتر می‌پذیرند که جامعه تغییر کرده است ، حرفی نیست و این خود یک مسئله است!

ولی روی سخن من در این مقال بیشتر با مسئولین امر است.

اینطور که از شواهد برمی َآید مسئله ی حجاب و عفاف از برنامه های وزارت ارشاد کنار گذاشته شده و جای آن را گرفتن آرامش مومنین و دینداران و احیای آرامش بی دینان پرکرده است.

   اگر دختر بدحجاب ایرانی در مسابقات ورزشی جام را تصاحب می کند چندین بار تصویر و قلم و مصاحبه ی او پخش می شود، ولی کسی چون خانم سمیه حیدری جودوکار ملی که در آسیا مقام می گیرد و برای روی سکو رفتن چادر خود را شرط می کند در هیچ رسانه ای بیش از یک بار دیده نمی شود...چرا؟!

یا صدا و سیما می آید و در روز انتخابات با نشان دادن تصاویر زنان بدحجاب ،به اینکه اینها هم مشغول رای دادن هستند افتخار می کند و برجسته سازی می نماید، مع الوصف به نظر می رسد آیا بعد از این می شود مسئله ی حجاب را اصلاح کرد.؟

در تریبون های فرهنگی وسیاسی شهر هم در خصوص حجاب فقط تذکری ساده بیان می شود و تمام. اینکه این مسئله در جریانِ شور و مشورت و اصلاح قرار می گیرد یا نه ، با خداست.

نقد به مسئولانی است که امور  فرهنگی را مدیریت می کنند  و در گیرودار کاغذ بازی و صورتجلسه نویسی هستند!! صرف برگزاری همایش و تجلیل و تقدیر و گزارش نویسی برای مراجع بالاتر ، بر هیچ سازمانی فعالیت فرهنگی به حساب نمی آید و دردی را دوا نمی کند ، اینها باید بیاید در میدان ، همه ی این اهداف همایش ها و تصمیمات  باید کاربردی شود ، باید به گونه ای شود که لازم الاجرا باشد و هیچ حقی نتواند آن را نقض کند. گفته می شود برخورد قهری را نشاید... ولی سوال اینجاست آیا برخورد ارزشی هم نشود ، یا حتی به فکر اینکه برنامه ریزی انجام شود و اصلاح صورت گیرد و طبق زمانه مان عمل نمود، نباید باشیم. کارشناسان حقوق بگیر و حقوق نگیر ما کجایند...؟!  چرا در برنامه های اخیر فرهنگیِ شهر، حجاب دغدغه نیست؟

  از واعظین و سخنرانان شهر هم انتظار به حقی می رود که در این زمینه موثرتر وارد عمل شوند و کسانی که جمع های هیثتی و فرهنگی را اداره می کنند باید شایسته تر از قبل و مدام و مستمر به مسئله ی دینی و ارزشی حجاب و عفاف بپردازند، از این تجمعهای مردم استفاده کنند و دغدغه داشته باشند که انشاء اله جامعه سالم و ایمانی داشته باشیم.  به هر حال هر چه باشد اینجا شهر شهید همت است ، شهر علما و فرهیختگان نابغه اعصار است و تا دیرتر نشده باید فعالیت کرد.

ما وظیفه داریم و باید جواب شهدا وخانواده های شهدا را بدهیم..... امیدوارم.             

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ شنبه 93/3/10 ] [ 12:0 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

جدیدترین اسلحه نابودگر؟!!....ماهواره

 

 

 

جدیدترین اسلحه نابودگر!!  

 


خواهش می کنم درها را قفل کنید!!... شما نمی بینید؟!....


دشمن پشت دره ! می خواد اینجا رو آتیش بزنه!....


نه! اشتباه  نمی کنم، خونه هایی را می بینم که شده خط مقدم!...

نه فقط برای موشک بارون


دشمن از پنجره پیداست، پشت در شهر نیست ...


من کنار پدرم دشمنو دیدم ..


اون اومده پشت پنجره !...خواهش می کنم ...

 

 

یک بشقاب 70،80 سانتی متری با امکانات و لوازم جانبی، شده ویترین پشت بامها یا بالکون آپارتمانهای شهر، توپهای دشمن تا پشت پنجره ی خانه هامان جلو آمدند، اما هیچ ترسی نداریم و ساعتهای متمادی به آن مشغول می شویم وکوچکترین دلهره ای در وجودمان نیست و از اینکه ساختمان ما هم دارای « دیش»است مباهات می کنیم! 

ماهواره (بعضیا می گویند دجالواره)برای حمله به تک تک خانه ها و افراد جامعه خیز برداشته و در حالی که مقاومتی در برابر خود نمی بیند،نقش عقل و فکر و احساس و شعور مردم را بازی می کند و جای کتاب، روزنامه، پارک، تفریح و بازی مان را گرفته و کانال های متنوع و رنگارنگ آن برای لحظه لحظه ی زندگی ما برنامه ریزی می کند  .  

ماهواره خوراک ما، دین و حدیث ما، اقتصاد ما و نُقل مجالس و ارتباطات ما شده و در حال حاضر برای تمام افراد جامعه نسخه پیچی می کند؛ حتی آنهایی هم که این رسانه را در اختیار ندارند از ترکشهای آن بهره مندند. 

از وقتی که این «تازه وارد» مهمان کشور ما شده (مهمانی که بیرون رفتننی نیست)، هر روز بیشتر از روز قبل مشتری دار می شود، تا جایی که با «لطایف الحیل» در جامعه متدینین هم طالب پیدا کرده و از هر توجیه شرعی و عقلی و عرفی برای اینکه ماهواره لازم است بهره می برند، به گونه ای که انسان به فریاد های خودِ غربی ها که بر سر کانالهای مخرب ماهواره می کشند، شک می کند.

   غرب به وضعی رسیده که اعتراف می کند ماهواره وبال جامعه است و هر چه دروغ، مزخرف و زشتی و رذالت هست در این کانالهای ماهواره جمع شده است و از اثرات مخرب و نابودگر آن یا به ضجه و التماس افتاده یا به قهقرا رفته و در آن غرق شده است.  وقتی پای خودفریبی های برخی می نشینیم که چرا ماهواره؟! می گویند ماهواره که همه اش بد نیست و ما استفاده صحیح از آن می کنیم و قس علی هذا!  ظاهر امر درست است،...اما باید گفت:

- نه وقتی که گردانندگان کانالهای خبری و نمایشی آن افرادی شیطان صفت و مغرض هستندو حاضرند 400میلیارد یورو در سال گذشته جهت ساخت و ساز برنامه و جهت دهی افکار ایرانیان در برنامه های مختلف ضد دینی وانسانیهزینه کنند؛ آنهم در شرایطی که اقتصاد آمریکا و اروپا به منجلاب فرو رفته است.

 - نه وقتی که ناخودآگاه و تدریجی به سوی آلودگی های آن هم کشیده می شویم.(طبق تجربه های گفته شده ی بعضی از آسیب دیدگان)

-  نه وقتی که کودک معصوم و بازیگوش و کنجکاو در خانه داریم،که یکی از موارد کوچکش خودکشی دختر 4 ساله شیرازی آنهم با طنابِ تاب خودش؛ بعد از دیدن فیلمی که یک زن در آن خودش را به دار آویخته است. و چه بسا آسیبها و آلودگی های زشت تر و کشنده تری هم در آن دیده می شود.

- نه وقتی که جوان پاک و در آستانه ی ازدواج داریم که پر است از گدازه های شهوت و تحریک.

- نه وقتی که ایمانی پایدار نداریم و نمی توانیم نفس اماره خود را کنترل کنیم.

 - همینطور نه وقتی که از اعتقاد محکم برخوردار نیستیم،که اصلاً برنامه ریزی اصلی آنها  هم همین دین و شرع و اسلام ماست. آنها احکام ما را شرح می کنند و فتواهای مسائل شرعی صادر شده را تفسیر می کنند و برداشت وارونه و دلخواه خود را بیان می کنند، شبهه افکنی می کنند، یا به اعتقادات مذهبی ما توهین می کنند؛ چه اینکه عاشورای امام حسین علیه السلام را جنگ بین دو عرب می خوانند وبس...

 این ماهواره دین ما را نشانه رفته و به مذهب ما سمت و سو و خط می دهد، اعتقادات ما را خدشه دار می کند و در نهایت همه ی اینها را از ما می گیرد. حالا چه می توان کرد؟.....چه باید کرد؟؟!

در حدیثی از معصومین علیهم السلام داریم که «...تا ابلیس نمرده، از وسوسه او ایمن نباش...».

وظیفه ی شیطان زراعت است یعنی اینکه بذر می پاشد و برداشت می کند. شیطان برای رسیدن به مقاصد خود و به گناه کشاندن انسان برای آنها زمینه گناه را آماده می کند و می ایستد تا به نتیجه دلخواهش که گمراهی مومنین است دست پیدا کند و این کار را هم به نحوی انجام می دهد که هیچ نشانه ای از شیطانی بودن آن معلوم نیست. هر کسی برای شیطان یک راهی دارد به سوی گناه و او برای تک تک انسانها از عقیده و اندیشه ی همان شخص وارد عمل می شود که برای دینداران توجیهات دینی و اعتقادی می تراشد و دین او را سست می کند تا قانع شود و دست به ارتکاب گناه بزند.

«ماهواره» هم از ابزار شیطان است چون کسانی که فعلاً بر آن سیطره دارند شیطانی فکر می کنند. گردانندگان ماهواره می گویند: «ما کاری خواهیم کرد که زنان و مردان متعهد ایرانی به فساد کشیده شوند».

پس اگر ما راه ورود شیاطین را به خانه باز کنیم اول از همه روح خودمان و بعد روح زن و فرزندمان آسیب می بیند و این یعنی ظلم. ظلم به خانواده، جامعه اسلامی و از همه مهمتر ظلم به نفس مان، نفسی که امانت خداست برما.

در دعا داریم که بنده می گوید: «استغفرالله الذی لا اله الّا هو الحی القیوم مِن جَمیعِ ظُلمی وَ جُرمی وَ اسرافی علی نفسی وَ اتوبُ الیه»

شاید «ماهواره» فیلم های مستندِ خوب هم داشته باشد اما فیلم های مبتذلی هم دارد که از هر سمی برای ما کشنده تر است. توجیه بعضی ها این است که کانال ها را قفل می کنیم! ولی آیا می توان تمام ساعت در خانه مواظبت کرد که بچه ها کانال ها را باز نکنند؟ آیا احتمال ندارد فرزندانِ امروزی که معمولاً از ما در تکنولوژیِ روز جلوتر هستند بتوانند کانال ها را باز کنند؟...

به هر حال ما مقصریم...باید به فساد و مضرات ماهواره ایمان پیدا کنیم و آنها را جمع کنیم. خدا در مورد شراب می فرماید که ضررش از منفعتش بیشتر است پس باید باور کنیم که ضرر ماهواره هم از منفعتش بیشتر است.ماهواره باعث فساد جوانان می شود و عفت، دیانت، آسایش روحی، شخصیت و هویت آنها را بر باد می دهد.

علی الظاهر با قانون نمی شود که از داشتن ماهواره جلوگیری کرد و تا به حال هم تاثیر گذار نبوده است. لذا ضرورت دارد که بیدار باشیم و روشنگری کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم. ان شاء اله

 

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ شنبه 93/2/27 ] [ 10:39 عصر ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

اگه اجازه بدید سمت خدا نریم...........

اگه اجازه بدین سمت خدا نریم

بدون شرح!

 

به نام خدا 

ما در بحبوحه مظلومیت دین و دینداری در کشور به سر می بریم ، شرایط به گونه ای شده که باید قلم دست گرفت و تیشه به ریشه ی نفاق و فتنه ای زد که از شکل گیری آن مدتی نگذشته است . وقایعی در جامعه رخ می دهد که باید همه ی توانمندان در هر عرصه ای و زمینه ای به پا خیزند و برای دین و انقلابمان احساس خطرکنند. پشت پرده این جریانها ، فتنه ای عظیم تر از گذشته شروع شده که این بار نرمتر از نرمی جنگ نرم ریشه می دواند  .

(افراد معلوم الحالی) که با روی کار آمدن دولت جدید فرصت طلبانه به مسندهایی رسیده اند، فعالیت خود را آغاز کرده اند و از آنجا که هوشمندانه تشخیص داده اند ، می خواهند نظام را از طریق صدا و سیما به گونه ای دیگر ضربه بزنند. آنها می دانند که ظرف 4 یا 5 سال گذشته هرچه بر سرشان آمده و رسوایی شان گوش فلک را کر کرده ،  از صدا و سیمای انقلابی است .

صداو سیمایی که  در 10 سال اخیر، مامن حزب اللهی ها و دینداران و انقلابیون شده و تا حدودی ،  البته حدودی دم از  نوای دین می زند و صدایی رسا برای نظام شده و عرصه را بر متخاصمین و متجاوزین تنگ کرده حالا مورد سوء قصد خیلی خیلی نرم و پیش رونده قرار گرفته است . در واقع با تسخیر این لانه ی رسانه ای نظام، قصد جنگی دیگر با نظام را دارند.

در این چند ماهه اخیر اختلاف دولت و برخی افراد معلوم الحالِ روی کار آمده، فشارهای سهمگینی را بر این سازمان آورده اند و به انحاء مختلف باعث اختلال در کار فرهنگی و رسانه ای آن شدند تا به اهداف پلید و شومشان که در یکی دوماهه ی  اخیر آشکار شده دست یابند.

     ختلاف نظر صداو سیما با دولت سر پخش خبرهای انتقادی و خبر 20:30

        اختلاف نظر بر سر انتخاب مجری برنامه ی تلویزیونی رئیس جمهور

        اختلاف نظر بر سر  برنامه کودک  شبکه دو (نشان دادن کلید دروغ)

        اختلاف نظر بر سر عدم نقد توافقنامه ژنو

        تبلیغ یکپارچه و دربستی جهت انصراف از یارانه  مردم

        اختلاف نظر بر سر برنامه ی سمت خدا و تهیه کننده آن

       البته پشت این اختلافها مسئله بغض و کینه چند سال قبل تا بحال خوابیده است .

علی ایُّ حال، این مسائل ظاهراً باعث شده که عنان کار از دست ریاست سازمان خارج شود و تصمیماتی را شاهد باشیم که خیلی به مذاق علاقه و دینداران خوش نمی آید و خالی از مسائل پشت پرده ای است که صداو سیما ی ارزشی را به چالش کشیده است .

ای کاش صداوسیمایی که در زمان دولت قبل و این دو سال پایانی به طور کاملاً مستمر، منتقدوار عمل می کرد و چنان اطلاع رسانی می کرد که ریزترین مسائل از نگاه دوربینهایش مخفی نمی ماند و کاملاً آزاد بود برای به تصویر کشیدن و بیان کردن  اخبار دولت صبور به طور(صریح، کنایه ای ، سرزنشی و تخریبیِ) ، دراین برهه از  زمان، لااقل برای دفاع از خودش به گونه ای منطقی و طبق نظر رهبری به میدان می آمد و با این فشار ها مقابله می کرد.

اکنون مسئله ای که باعث نگرانی مردم  شده ، خبر برکناری آقای رکنی تهیه کننده برنامه سمت خداست، آنهم در شرایطی که این برنامه ی روشنگر مورد تمجید و تجلیل و تعریف  فراگیر قرار گرفته وحتی مجری آن، جناب آقای شریعتی جزو سه مجری برگزیده شبکه 3 اعلام می شود  و حمایت عظیم و استقبال  بی سابقه ی مردم عزیز (سرمایه و صاحب اصلی صدا و سیما) ، را داراست ؛ که با همه ی اینها شاهد عزل و نصبهای احساسی و یا انتقام جویانه در این برنامه  هستیم.

روی سخنم با رئیس سازمان است ، جناب آقای ضرغامی شان و شخصیت و روحیات شما بر همگان مشخص است  و از انقلابی بودن و دینداری شما بی خبر نیستیم. اما لازم است که کنترل اوضاع و امورات صدا و سیما به گونه ای هوشمندانه تر انجام شود. دشمنان شما و نظام و رهبری که دست بر نقاط حساس و حیاتی نظام زده اند و قصد سرکوب کردن دارند ، اگر موفق شوند  خللی در  برنامه ی سمت خدا که تنها برنامه پرمخاطب دینی در صدا و سیماست، ایجاد کنند به گوشه ای از هدف شیطانی خود رسیده اند.

اگر در این برنامه  به مسائل ارزشی پرداخته نشود و درد دل دلسوزانه مطرح نشود پس درکدام زمان و برنامه ای مهیاست که به آن پرداخته شود و این صحبت جناب آقای ماندگاری درد دل  اکنون قشر دردمند جامعه است. ایشان تبلیغ برنامه کودک را مشخصاً اشاره کردند ولی در حالی که اکثر تبلیغات صدا و سیما مخرب ، غیر ارزشی و رفاه طلبانه  می باشد که جز سوزاندن دل  اغلب اقشار جامعه یعنی طبقه متوسط رو به ضعیف،  اثری ندارد. نشان دادن آن مواد غذایی و سفره های رنگارنگ  و خانه ها و لوازم لوکس و امکانات رفاهی غیر عادی ، لباسهای ملون و ... که جامعه را به سوی مصرف گرایی ، تجمل گرایی ، اسراف کاری  و سرمایه داری می کشاند، از آسیبهای دیگر این تبلیغات  است و....

جناب ضرغامی!  باید پرسید آیا آستانه ی تحمل شما یا مدیران سازمان پایین آمده؟

آیا افرادی زیر پای مدیران سازمان نشسته اند و آنها را به سمت و سویی می کشانند؟

آیا اخلاق دولت  (تحمل انتقاد را نداشتن) به مدیران سازمان سرایت کرده است ؟

آقای ضرغامی ما احساس خطر می کنیم

ماهوارهای ضد اخلاقی و ضد دینی ، آنهم در شرایطی که در شهری مثل تهران 70 درصد مردم استفاده می کنند و ظاهراً با شبکه های داخلی ارتباطی ندارند ،  مجدانه در تلاش بی دین کردن مردم هستند ،حال در شرایطی اینچنینی اگر این برنامه هم لطمه بخورد، دیگر چه جای حرف می ماند.

...خلاصه عرض کنم ، حیف است آخر  خدمتِ صادقانه ی شما با این تصمیمات به پایان برسد

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



[ سه شنبه 93/2/23 ] [ 12:44 صبح ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر

کاسبی مبتذل

 

«هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی

خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.»                                   

                                      سردار شهید حاج حسین خرازی

 

اگر به مال و ثروت به عنوان امانت الهی و وسیله‌ای برای کسب کمال انسانی نگاه شود می‌توان با آن به سوی خدا رفت و محبوب حقیقی خود را یافت. مال و ثروت آزمایشگاه انسان است. اگر انسان بداند باید آن را از کجا و چگونه به دست آورد و چگونه و کجا خرج کند، بسیار خوب و کارساز است و در راه آباد کردن دین و دنیای خود می‌توان از آن بهره برد وگرنه وبالی خواهد بود که گرفتاری دنیا و آخرت را برای خود انسان چه بسا دیگران در پی خواهد داشت.

درآمد حرام  فقط از دیوار مردم بالا رفتن نیست، کاسبی از طریقی که خلاف قانون ومقررات(فاقد شفافیت برای مراجع دولتی و حکومتی)  باشد هم حرام است ، کسبی که در آن دروغ باشد هم حرام است ، یا گرانفروشی ، کم فروشی ، احتکار، کم کاری ،رشوه ،تضییع حق دیگران ، رانت خواری  و... و حتی بی اخلاقی ،یعنی نداشتن حیا ، پرده دری در روابط کاسب و مشتری ، کارمند و ارباب رجوع . همه ی این موارد که منجر شود انسان در آمدی کسب کند، آن درآمد حرام است.

آسیب اجتماعی  بسیار زننده و قبیح این دوره چند سال اخیر ما که در بازار و محیط کاری بیداد می کند مسئله روابط نامحرمان است. و بسان یک غده سرطانی در همه ی بخشهای جامعه نفوذ کرده است و تا سرحد نابودی پیش می رود.

متاسفانه ، ابتذال و فساد اخلاقی در دوره کنونی فراتر از حد رفته  و به طور سرسام آوری آرامش اجتماعی را برهم زده است.

رابطه ای که در حال حاضر مشاهده می شود یعنی نوع برخورد زن و مرد بی مبالات در اجتماع دیده می شود ، شاید بتوان گفت از روابط نامشروع جنسی که به طور پنهانی صورت می گیرد یا در شبکه های  ماهواره ای فاسد گزارش شده است، اثرات مخرب بیشتری به جا می گذارد. در واقع بازتاب فیلمهای مفسده انگیز شبکه های من و تو و فارسی وان متاسفانه در جامعه به ظهور رسیده و اهداف آنها تا حدودی  حاصل شده است.

آنچه که در این شبکه ها به آن می پردازند ابتذال جنسی به طور مستقیم نیست و هدف گذاری مدیران آن، پرداختن به مسائل بی اخلاقی در ذهن بینندگان می باشد. یعنی وقتی در جریان یک قصه یا درام اجتماعی، تضادهای خانوادگی و اعتراضات خانواده را در نوع نگاه به روابط با نامحرمان نشان می دهد در واقع القائات ذهنی ایجاد می کند و دغدغه سازی می کند تا شرایط جامعه ی ایرانی را به سوی آزادی روابط و شکستن حریم خانوادگی پیش ببرد تا قبیح دانستن این عقیده ی اسلامی و دینی  و عقلانی بریزد.

  البته صدا و سیمای خودمان هم به این امر مبتلا شده و  بعضاً در برخی فیلمها و سریالها ، نوع رابطه و گفتگوی زن و مردِ داستان حاکی از آن دارد که قواعد شبکه های ماهواره ای را رعایت می کنند و از ادبیات سخیف و هنجارشکن و مبتذل استفاده می شود و این  حکایت از عدم نظارت دقیق و مسئولانه در اَبَر سازمان جمهوری اسلامی دارد.

اکنون با این تهاجماتِ ذهنی که در جامعه رسوخ کرده و زشتی  ها و سبُک رفتاریهایی بین زنان و مردان بی اخلاق و بی قید در مغازه ها و پاساژها دیده می شود و خرید و فروش صورت می گیرد به قیمت از دست دادن دین و رواج اخلاق مبتذل درکسب و کار، نباید چیزی جز درآمد حرام، عایدی داشته باشد و  به نظر من خرید از چنین کاسبهایی هم متعاقباً حرام می باشد.

 

 



[ یکشنبه 93/2/14 ] [ 4:44 عصر ] [ محمد جواد رهائی ]

نظر